Monday, May 28, 2007

روح چیست؟


پاسخ بهرام صالحی
انسان در تفکر بود که به این سوال پاسخ دهد که چرا وقتی انسانی مرده است دیگر تنفس نمیکند . و میتوانست بفهمد که تنفس از راه بینی انجام میشود اما نمی توانست مکانیزم این فعالیت را توضیح دهد . او هوا را جوهر حیات نامید . به نظر وی چیزی وجود داشت که دست و پا ، یعنی این ابزار های بی اراده را به حرکت در می آورد . نخستین چیزی که طبیعتا مورد توجه واقع شد پیدا کردن چیزی بود که حیات به وجودش بستگی داشت . اگر دست و پای کسی قطع شود ، زندگی او به آخر نمیرسد ، بلکه بدون کاسته شدن جوهر حیاتش تنها ظاهری ناقص پیدا میکند . تنفس کردن مسئله ی دیگری بود . یک انسان مرده دست و پا و همه ی اعضای بدن یک انسان زنده را صاحب است ، ولی دیگر نمیتواند نفس بکشد . خلاصه آنکه اگر جلوی نفس کشیدن کسی به مدت 5 دقیقه گرفته شود . گرچه ممکن است آسیبی به اجزای بدنش نرسد ، ولی او میمیرد . از آنجا که تنفس کردن مرعی و لمس شدنی نبود ، صورت اسرار آمیز آن ، تصور جوهر حیات بودنش را ایجاد کرد . اینکه تنفس را جوهر حیات میپنداشتند تعجبی ندارد ، زیرا کلمه ی (( تنفس)) در زبان های گوناگون معنی جوهر حیات یا معنی چیزی که ((روح)) نامیده میشود ، به خود گرفته است .
کلمه ی فارسی : نفس _ تنفس
و کلمه ی عبرانی :
Nephesh
کلمه ی فارسی و عربی : روح
کلمه ی عبرانی :
Ruakh
و کلمه ی یونانی :
Peneuma
و کلمه ی لاتینی
Spiritus
و
Anima
همه اشاره به تنفس و جوهر حیات است .
متاسفانه پیام غم انگیزی را به استحضار دوستمان می رسانیم ، که روح وجود ندارد و بعد از مرگ زندگی دیگری در کار نیست . ما نیز دوست می داشتیم که چنین نبود و داستان به همینجا ختم نمی شد . ای کاش بعد از مرگ زندگیمان ، در غالب روح ادامه می داشت . بسیار لذت بخش و مخصوصا" هیجان انگیز بود ! حال که اینگونه نیست ، حقیقت را که طبق معمول ، باز اینجا هم تلخ است ، قبول می کنیم . ولی خوشبختانه این حقیقت تلخ نتواسته موجب نا امیدی و دلمرگی را برای ما فراهم کند . بلکه کاملا برعکس ، با قبول این حقیقت ، در یافته ایم که باید تمام توجه مان به همین دنیای مادی ، که دوره ای در آن زندگی می کنیم باشد و بهترین زندگی و تمام خوشبختی را در همین دنیا می خواهیم ، نه آنکه تحقق این خواسته های مشروعمان را به دنیایی دیگر واگذار کنیم . جهان دیگری در کار نیست ، فقط یک جهان است ، آن هم همین جهان مادی است . اگر کسانی مدعی وجود عالمی دیگر هستند ، باید آدرس مکانش را بدهند تا ما هم سری به آنجا بزنیم و بعد باور کنیم . این ادعا تا اندازه ای بی پایه واساس است که هیچ مدرکی برای اثباتش تا به حال ارائه داده نشده است . این داستان ساخته قدرت تخیل مغز انسانها بوده است . نمونه های دیگری از چنین داستانهای تخیلی را در بسیاری فیلمهای سینمایی همه ما دیده ایم ، این هم یکی از آنها . ولی این داستان ویژگیهای خاصی دارد ، که باعث شده است بسیاری آن را به عنوان حقیقت قبول کنند . اول اینکه ، به هر حال هر چه که باشد یک پاسخ است ، به سوالی که ذهن بشر را از گذشته های دور به خود مشغول کرده بود . اینکه بعد از مرگ چه خواهد شد ؟ می دید که جسم مادی ، نیست و نابود می شود ، ولی قدرت تفکر ذهن را که ویژگی اسرار آمیزی دارد و غیر مادی به نظر میرسد ، سرنوشتش را نمی توانست روشن کند . از همین رو که نیست شدن مادی ، ذهن و فکر قابل رؤیت نبود ، پنداشت که ذهن نمی میرد و به حیاتش بعد از مرگ ادامه می دهد . با اینکه این پاسخ غلط است ، ولی به هر حال پاسخی بود که توانست بسیاری را که حوصله جستجو و تحقیق را نداشتند را قانع کند . جواب غلط بهتر از بی جوابیست ! دوم اینکه باور به این داستان بسیار امیدوار کننده و مسرت بخش بود . زیرا ادامه حیات بهتر از نیستی است ، همان چیزی که خواست همه ماست ! سوم اینکه وقتی اکثریت مردمی که قرار است ستمکشی و ظلم و نابرابری را در این دنیا تحمل کنند ، نیاز به مذهب به عنوان افیون پیدا می کنند . چهارم اینکه اگر این اکثریت این داستانها را باور کنند ، برای اقلیت ، بسیار سودمند است ، زیرا قرار است تمام خوشی های این دنیا در مالکیت آنها باشد . و در نتیجه اکثریتی که ستم کشی را قرار است تحمل کنند ، به امید دنیایی دیگر خواهند نشست و وضعیت فعلی را طبیعی می پندارد و کمتر جسارت آن را به خود می دهد تا تلاش کنند تا وضعیت را تغییر دهند . دلیل چهارم ، نقش برجسته تری را بازی کرده است تا بسیاری این داستانها را به عنوان حقیقت باور کرده باشند . زیرا منافع عده ای ایجاب کرده است تا گسترش این داستانهای خرافی در بین توده ها ، تبدیل به یک صنعت شده باشد ، صنعتی که برای سود آوری بیشتر، کالایش را در بعضی جاها حتی اگر به زور شمشیر هم که شده ، به فروش می رساند .
پس علل پیدایش و باور به این داستان سوپر تخیلی از جانب بسیاری ، حقیقت بودنش نیست ، بلکه مسرت بخشی و مفید بودن آن است . حال انتخاب با ماست . یا برای تامین نیازی که به آن داریم یا به علت سادگی مان فریب جذابیت آن را می خوریم و آن را باور می کنیم ، یا در جستجوی حقیقت هستیم و این داستانهای تخیلی را باطل می دانیم . دلیل ابطال این داستان هم بسیار ساده است ، زیرا مدعیانش هیچ سند و مدرکی برای اثبات ادعایشان ارائه نداده اند .
امیدواریم دوست عزیزمان برای جستجوی حقیقت ، دیگر به آدرسهای مطالبی که در باره اثبات موجودیت روح و جهانی دیگر گفته باشد ، نیازی نداشته باشد ، زیرا حقیقت این است که چنین آدرسهایی هرگز وجود ندارند . بسیاری در این باره سخن گفته اند ، ولی جز چرندیات هیچ نگفته اند ، کتابهای مذهبی سرچشمه این داستان های تخیلیست . البته ممکن است دوستمان شیوه دیگری را انتخاب کنند و مطالعه این کتابها بسیار مفید و سودمند بدانند ، زیرا یکی از راه های جستجوی حقیقت ، حرکت در خلاف جریان و بررسی متضاد حقیقت است .
www.bikhodayan.com
دوستان گرامی اگر نظر و یا دلیلی درباره وجود روح و یا چگونگی و ماهیت آن دارید در این پست بیاورید . و اگر به روح باور ندارید بگویید تفاوت یک موجود زنده با مرده در چیست ؟ و چرا دانشمندان ما نمی توانند از مواد بیجان موجود جاندار بسازند .

No comments: