Monday, May 28, 2007

برهانهای اثبات وجود خدا



پاسخ به چهار برهان
;در این شماره بی خدایان آخرین قسمت از سلسله مقالات در رد برهانهای اثبات وجود خدا را تقدیم خوانندگان عزیز می کنم. آخرین قسمت مربوط به پاسخ به خداپرستان در مورد احساس و عواطف درونی انسان، و رابطه این احساسات با اثبات وجود خدا می باشد. تقریبا چهار برهان "پاسخ به امیال درونی انسان"، "احساس کردن خدا"، "فطرت خداجوی انسان"، و "نیاز به پرستش" که در این مورد وجود دارند و مورد بررسی قرار می گیرند.
شاید از یک دیدگاه رد کردن این برهان بسیار راحت و از دیدگاه دیگر بسیار سخت باشد. راحت چون این برهان ها دارای پایه به اصطلاح علمی و فلسفی نیستند و سخت چون مفاهیم خدا و دین و ... دارای دم و دستگاه تبلیغ هستند و این مفاهیم برای توده مردم "درونی" شده اند و در افتادن با این برهانها سختتر از بقیه هستند. به ترتیب برای رد این برهان ها باید این استدلال ها را به کار برد :

برهان پاسخ به امیال درونی: این برهان می گوید به ازای هر میل درونی انسان پاسخی بیرونی وجود دارد. مثلا برای تشنگی که میل آب خواستن درونی است، آب وجود دارد. در ما گرایش به خدا وجود دارد پس خدا وجود دارد. این برهان از دو جزء متفاوت ساخته شده است. یکی اینکه انسان به خدا گرایش دارد و دوم اینکه این گرایش ما به ازای خارجی دارد. اولا که جمله در هر انسانی گرایش به خدا وجود دارد دروغ کاملا بی اساسی است مثال نقض آن هم نویسنده همین سطور و دیگر نویسندگان بیخدایان است که هیچ گرایشی به خدا ندارند و می خواهند جلوی مضرات اعتقاد به خدا را هم بگیرند.
اما آنچه باعث می شود عده ای این حرف را باور کنند بازنمایی رفتار اجتماعی از هر انسان است که دلیل آن خواسته های اجتماعی است. مطمئن باشید در جامعه ای مانند ایران که مذهب حکومت می کند و اسلام سیاسی حاکم است همواره برای خدا تبلیغ می شود و این تبلیغات ایده ای را در ذهن افراد شکل می دهد. در ضمن وجود این ایده نمی تواند چیزی را ثابت کند زیرا این ایده در محیطی اجتماعی شکل گرفته است و ربطی به امیال درونی ندارد.
زیرکی دیگری که در بیان این برهان از آن استفاده شده است ربط دادن ایده خدا به امیال بیولوژیکی نظیر تشنگی، گرسنگی و میل جنسی است و قصد بیان کننده آن طبیعی جلوه دادن وجود این ایده در ذهن انسان است. بعضی دیگر از متکلمان اسلامی که پا را فراتر گذاشته و کاملا حوزه های وجودی انسان را با این "ایده با زور فرو رفته در ذهن" قاطی کرده اند و می خواسته اند با اختلاط این حوزه ها توشه ای برای اثبات ببندند. مثلا این حرف چقدر بی اساس است که "عشق و دوست داشتن انسان و گرایش عاطفی آن به جنس مخالف حس ناقصی از عشق الهی است." باور کنید که خداپرستان با بی شرمی تمام از این جمله در اثبات خدایشان سود می بردند !
از طرف دیگر بر فرض محال که فسمت اول برهان درست باشد و گرایش به خدا در انسان وجود داشته باشد، چطور می توان ثابت کرد که ما به ازای خارجی آن وجود دارد ؟ مثال معروف میل به پرواز در انسان را در نظر بگیرید. انسان همیشه میل به پرواز داشته است اما ما به ازای خارجی آن چیست ؟ شاید کسی هواپیما را نشان دهد. در این صورت متوجه می شویم که انسان برای ارضای میل خود ما به ازای خارجی آن را "ساخته" است. پس اگر گرایش به خدا داشته باشد، آنرا هم ساخته است !
در حالت کلی این میل در معنای عام وجود ندارد بلکه کسی که این حس را در خود پیدا می کند تسلیم تبلیغات نظام حاکم و مذهب سیاسی در موقعیتی اجتماعی دارد. این میل نشانه وجود چیزی خارج از ذهن نیست و تنها نشان می دهد که لجن پراکنی های هر روزه مذهب سیاسی چه تاثیر شگرفی در انقیاد ذهنی افراد یک جامعه دارد.

برهان احساس کردن: "ما وجود خدا را به وضوح در زندگی مان احساس می کنیم. پس خدا وجود دارد". من فکر نمی کنم که کسی تاکید زیادی روی این برهان داشته باشد اما به تجربه به من ثابت شده است که خداپرستان وقتی تمام درها را برای اثبات خدای ساختگی شان بسته می بینند به این برهان متوسل می شوند. دقت کنید که در مقابل این برهان می توان گفت که ما هم عدم وجود خدا را احساس می کنیم پس خدا وجود ندارد. اما اینطور جواب دادن مشکل ذهنی به وجود آمده را حل نمی کند. در واقع احساس نمی تواند ملاک وجود یا عدم وجود چیزی باشد زیرا قسمت بزرگی از آن ساخته عادت و خواسته های محیط است.
متاسفانه کودکان در جامعه امروزی مصون از تبلیغات اسلامی و مذهبی نیستند و همواره با این باورهای دینی بمباران می شوند. از روزی که به دنیا می آیند و در گوششان اذان می خوانند در واقع از همان لحظه شروع زندگی تبلیغات خدا هم زاییده می شود. وقتی که کودک اطراف اش را شناخت، در خانواده، تلویزیون، محیط مدرسه، و بعدها در دانشگاه و به نوعی تا آخر زندگی این تبلیغات با او خواهد بود تا لحظه ای احساس نکند که "خدا وجود ندارد." دوستی می گفت رسانه های دولت های حاکم چیزی را تبلیغ می کنند که هنوز هم بیم آن می رود که مردم آنرا فراموش کنند. این جمله دقیقا در مورد خدا و دین و مذهب صدق می کند.

برهان فطرت: برهان فطرت می گوید باور به خدا در تمامی زمان ها و در تمام سرزمینها به نوعی بروز می کند پس نشان دهنده وجود خداست و نمی تواند دروغ باشد.
اولا که مصداق هایی که در تاریخ بر خداپرستی دلالت می کند بیش از اشتراک دارای افتراق بوده اند. مثلا قبیله ای که گاو می پرستیده اند را با خدای مسلمانان مقایسه کنید. حتی مسلمانان بقیه را برای نوع خدایانشان مستحق مرگ می دانند. پس می بینید که آن قدر ها هم که تبلیغ و ترویج می شود در تاریخ جوامع گذشته چیزی به اسم باور خدا وجود نداشته است. اما اگر هم وجود داشته چه دلیلی بر ادامه دادن راه آنان در سیاهی و گمراهی است ؟!
بیایید ببینیم اصولا فطرت چیست ؟ آنچه که ما باورهای فطری می دانیم در واقع هنجارهای اجتماعی هستند که وجود دارند و ما از آن پیروی می کنیم. فرض کنید در یک جامعه هنجار لباس پوشیدن به صورتی بود که باید کتف چپ حتما معلوم بود. بعد از گذشت چندین سال این به عنوان یک عادت و هنجار اجتماعی رعایت می شد و انسان هایی که هزار سال بعد در همان جامعه هم بودند از این رسم پیروی می کردند و آنرا به ذات و فطرت خود ربط می دانند و برای آن هزار دلیل می تراشیدند. این داستان دقیقا برای خدا و اثبات وجود او توسط خداپرستان گفته می شود و باید به جنگ این برهان با مصون نگه داشتن جامعه از ترویج و تبلیغ خدا، مخصوصا بر روی کودکان رفت و ریشه خدا را کند.

برهان پرستش: این برهان نیز بیان می کند که در انسانها میل به پرستش وجود دارد و باید مابه ازای خارجی آن وجود داشته باشد. این برهان حالت خاص همان برهان امیال درونی است که در بالاتر به آن پرداختم و دقیقا همان نقدی که به آن برهان وارد است برای این هم می توان مطرح کرد و آنرا رد کرد.

پایان


Bottom of Form

No comments: