Monday, May 28, 2007

khoda

برهانهای اثبات وجود خدا
برهان وجوب و امکان
کارن دیبا

بیان برهان اینگونه آغاز می شود که موجودات در جهان هستی به دو گونه تقسیم می شوند، ممکن الوجود و واجب الوجود. موجودات ممکن الوجود موجوداتی هستند که وجودشان ضروری نیست ولی واجب الوجود موجودی ضروری است. اگر همه موجودات ممکن الوجود باشند اصولا هستی شکل نمی گیرد و باید حتما واجب الوجوبی وجود داشته باشد.
این برهان فلسفی که هم در کلام خداباوران مسیحی و هم اسلامی آمده است ریشه ای در فلسفه افلاطون و ارسطو دارد و فلاسفه اسلامی این اصل فلسفی را "غیر قابل رد" و "بدیهی" و "غیر قابل اجتباب" تمام فلسفه های دنیا می دانند که وجود به دو نوع واجب و ممکن تقسیم می شود. برای مثال مانیتوری که رو به روی شماست اگر نبودش ما را دچار تناقض منطقی کند واجب الوجود است و اگر نه ممکن الوجود. ضمنا این نوع استدلال در کتب ابوعلی سینا و ملاصدرا هم یافت می شود و یکی از نام های این برهان به افتخار ابن سینا، برهان سینوی است !
برهان به اینگونه هم آمده است که "همه اشیایی که دورادور ما هستند ضروری نمی نمایند و می توانست وجود داشت یا نداشت. اما اگر وجود همه اشیا ضروری نبود اصلا هستی در وجود نمی آمد. پس موجودی هست که وجودش ضروری است و آن خداست."
اولین ایرادی که به این برهان وارد است و آنقدر این ایراد بزرگ و فاحش رو به روی چشم ماست که آنرا نمی بینیم این است که موجودی که بودن یا نبودنش امری امکانی است، برای وجود داشتن الزاما نیاز به عاملی خارج از خود ندارد. اگر وجود آن شی حتمی و ضروری بود یا امکان وقوع واقعه مورد نظر صد در صد بود می توان گفت که عاملی خارجی در آن دست دارد اما در این صورت، (با عرض معذرت) همه وجود ها ضروری می شدند و ریشه برهان وجوب و امکان می خشکید. مثالهای بیشماری از واقعه ای احتمالی و امکان وجود چیزی می توان زد. توپی کوچک در دست شماست و در هزار متری شما یک سوراخ کوچک وجود داشته باشد و شما توپ را به سمت سوراخ پرتاپ نمایید. اگر توپ وارد سوراخ شود شما علت این واقعه هستید اما اگر نشود تکلیف این واقعه چیست ؟ می بینید واقعه ای که وقوعی احتمالی دارد را نمی توان مشمول این برهان دانست؛ هيچ چيز توپ را مجبور به رسیدن يا نرسیدن به جايي نمي كند، بلكه تنها احتمال آن را تعيين مي كند، كه اين نيز خود مسئله أي امكانيست، نه ضروري. امكاني كه با هيچ عامل معين كننده أي كامل نمي شود.
بیایید این ایراد بزرگ را کنار بگذاریم و اصلا (به فرض محال) سلسله ای که ختم به واجب الوجود می شود را قبول کنیم. از کجا می خواهیم به این نتیجه برسیم که تمامی واجب الوجود ها یکی است ؟ می توان برای هر سیستم یک واجب الوجود در نظر گرفت و توحید خدا زیر سوال می رود. و با پذیرفتن این امر تنها به این نتیجه می رسیم که سلسله وابستگی اشیا جایی باید قطع شود اما به متافیزیکی و غیر مادی آن واجب الوجود منتهی نمی شود و خدایی از این مهلکه برای خداباوران اثبات نمی گردد

No comments: